عکسهای رفتن به باغ وحش
یک روز پنجشنبه تصمیم گرفتیم با دایی محمدرضا و اعظم خانوم بریم باغ وحش که هوا خراب شد و نرفتیم برای همین هفته بعدش معین اصرار کرد حالا که هوا خوبه بریم باغ وحش و ما هم رفتیم و حسابی خوش گذشت , اتفاقا دیوار مرگ هم داشت که رفتیم و دیدیم و واسه معین یه تجربه خیلی جدیدی بود , جای همه تون خالی بود برای حیوونها کلی خوراکی آورده بودیم و معین خیلی خوشحال بود که بهشون غذا میده وقتی شیرها غرش میکردن معین هم اداشون رو در میآورد قربونت برم با اون ژست گرفتنت اینم آقا معین کنار قفس پلنگ و ببر گرسنه این آقا خرسه وسط قفسش نشسته بود که بابا رضا یک استخوون مرغ انداخت روی دستش اونم حسابی خوشحال شد و اونو خورد و اومد نزدیک ما و...