معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

ماجرای اسم فرشته کوچولو

از اولی که نی نی اومد توی دل من , ما هرچی اسم پسر به آقا معین گفتیم گفت : نه قشنگ نیست , حالا خودم فکر می کنم واسه اسم دختر هم کلی اسم بهش گفتیم مثلا یکتا و اسمای دیگه ولی از همون اول , سوزن معین روی اسم مریم گیر کرده بود و همش میگفت من مریم دوست دارم حتی توی اینترنت هم اسم مریم رو زده بود و با خوشحالی میگفت مامان , مریم یه اسم بین المللیه و همه جای دنیا هست خانم کیانی, همکار من ,  اسم نورا رو بهش پیشنهاد داد. عمه , اسم مونا رو بهش پیشنهاد داد. همکارهای دیگه من , بهش اسم سوین , ثمین و ... رو پیشنهاد دادن خلاصه هر کی از دوست و آشنا بهش هر چی اسم پیشنهاد میدادن قبول نمیکرد و عاشق اسم مریم شده بود , یه روز با ناراحتی گفت کی ...
6 ارديبهشت 1399

اولین تکون های فرشته کوچولو

امروز یعنی دهم دی ماه 97 , معین عزیزم متوجه تکون فرشته کوچولو شد خیلی ذوق کرد خدا این لحظه رو نصیب تمام بچه هایی که منتظر نی نی هستن بکنه فداتون بشم که اینقدر پاکید و هیچی توی دلتون نیست انشاا... همیشه سالم و سلامت باشید و صدای خنده هاتون برسه به آسمون خدا
10 دی 1397

آزمایشات و غربالگری ها

وای خدایا همه چی با زمان معین فرق کرده همه چی سخت شده آزمایشات پشت آزمایشات خیلی بد شده , اینطوری به مادر و پدرها استرس زیادی وارد می کنن خلاصه توی این ایام هزار بار واسه آزمایش , سونوگرافی, غربالگری اول , دوم و ... رفتیم روزهای پر استرسی بود هم برای ما و هم برای معین جوون هر بار که میریم سونوگرافی یا آزمایش تا صدای قلبشو نشنوه آروم نمیشه همش نگرانه اتفاقی بیفته , خدا به همه کمک کنه  
25 آبان 1397

شنیدن اولین بار صدای قلب نی نی کوچولو

هشتم مهرماه با بابارضا و معین کوچولو رفتیم دکتر که برام سونوگرافی نوشت , معین خیلی ذوق داشت همش میخواست ببینه توی دل مامان چه خبره , خلاصه وقتی رفتیم توی اتاق , عزیز دلمم اومد وقتی آقای دکتر صدای قلب فرشته کوچولو رو گذاشت , قیافه معین دیدنی بود , آخه صدای قلبش خیلی خیلی تند میزد معین حسابی تعجب کرده بود , میگفت مامان مگه اون چیکار میکنه چرا اینقدر قلبش تند تند میزنه , چقدر فضوله , عجله داره من و بابارضا هم کلی خندیدیم
8 مهر 1397

اومدن خبر خوب

بالاخره دعاهای معین برآورده شد و به آرزوش رسید از بس از خدا و امام رضا یه جایزه خاص خواست هرچی منو بابارضا میگفتیم چون هردومون میریم سرکار , نمیشه , قبول نمیکرد , میگفت اگه برام نی نی نیارید میرم پیش خدا و اونجا ازتون گله میکنم خلاصه روز 26 شهریور ساعت 20:36 دقیقه خدا خبر دادن این هدیه رو داد بله !! خدای بزرگ توی دل مامان معین یه هدیه ناز ناز گذاشته بود که نمی دونستیم دخمله یا پسر!!! خدا این هدیه رو فقط و فقط بخاطر دعاهای معین کوچولو برآورده کرده و به ما نگاه کرده خدایا شکرت که دعاهای بچه های پاک و بی ادعا رو برآورده میکنی راستش چون معین خیلی دعا میکرد , ما هم همون شب خبر اومدن نی نی توی دل مامان رو بهش گفتیم قیافه اش...
26 شهريور 1397
1