9 سالگي پرفسور كوچولو
امسال به درخواست آقا آقاها قرار شد دو تا تولد بگيرم گفتم چرا گفت دوست دارم يه تولد كوچولو توي كلاس فوتسالم بگيري ، يه تولد ديگه هم توي خونه با دوستاي مدرسه ام . گفتم باشه بازم ببينم تا شرايط چي پيش بياد پس فعلا نقد رو بچسبيم و تولد توي كلاس فوتسال رو بگيريم اتفاقا 10 شهريور ، شنبه بود كه فرشته كوچولو كلاس داشت براي همين مرخصي گرفتم و با هم رفتيم يك كيك خوشگل و تازه با شمع خريديم و راهي كلاس فوتسال شديم ، بعداز تمرين و مسابقه ، نوبت به برگزاري جشن تولد بود ، بچه ها كه از ماجرا باخبر بودن يواش كنار ديوار قايم شدن وقتي كه معين كفش هاشو در آورد و كفش هاي ديگه اش رو پوشيد و وارد سالن شد همه با هم جيغ و دست و هورا كشيدن و گفتن : تولد ، تولد ، ت...