معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

خاطرات هفته دوم عید 94

1394/1/12 5:46
134 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه اولین روز کاری در سال 94 بود انصافا خیلی خسته کننده بود وقتی اومدیم خونه آقاجون با عمو حسین رفتیم خونه عمو مهدی و معین کوچولو کلی با محمدصدرا بازی کرد بعدش همگی با هم رفتیم خونه عمه فاطمه , معین کوچولو حسابی شیطونی می کرد و با خودش تفنگ بازی کرد , بعد از اونجا رفتیم خونه حسن آقای فرخ که اونجا یه پسر کوچولوی ناز به اسم سپهر بود که تازه ازخواب بیدار شده بود و معین همش دوست داشت که باهش دوست بشه ولی اون یه کم کسل بود و خجالت می کشید بالا خره اونجا هم کلی از راه دور با سامان تفنگ بازی کرد و در نهایت رفتیم عید دیدنی آقای حسینیان , اونجا هم کلی خوش گذشت و چون دیروقت بود اومدیم خونه که واسه فردا خواب نمونیم

یکشنبه وقتی از سرکار اومدم با معین و بابارضا رفتیم خونه آقای اسکندری و بعداز عیددیدنی , والیبال بازی کردیم البته من کم بازی کردم چون معین دلش می خواست فوتبال بازی کنه برای همین با معین کوچولو فوتبال بازی کردم و طبق معمول من رو شکست داد بعد ما اومدیم خونه که عمو حسین و عمو مهدی و آقاجون بیان خونه ما , من سریع شام درست کردم و قبل از خوردن شام , رفتیم خونه آقارضا زینبی و بعد دوباره برگشتیم خونه ما و شام خوردیم و آقاجون اینا رفتن , معین اینقدر خسته بود که وسط تماشای بازی فوتبال خوابش برده بود , انشاا... به همه شون خوش گذشته باشه

دوشنبه وقتی از سرکار اومدم اینقدر خسته بودم که بلافاصله خوابیدم هر چی معین گفت نخواب , گفتم مامان جون حسابی خوابم میاد بزار بخوابم بیدار میشم و باهت بازی می کنم و معین هم که دیده بود من بیدار نمیشم به عمو حسنش زنگ زده بود که بیاد دنبالش و حسابی من رو شرمنده خودش کرد , بعد دایی محمدرضا و اعظم خانوم اومدن خونه ما و من براشون شام درست کردم , بعد با اونا رفتیم خونه آقاجون و بعد برگشتیم خونه و سریال درحاشیه رو دیدیم بعد بابارضا , دایی رو رسوند خونه شون

سه شنبه وقتی از سرکار اومدم رفتم خونه آقاجون , اتفاقا محمدجواد هم خونه آقاجون بود و معین دیگه نمیخواست بیاد خونه , یه عادتی که داره همش دنبال همبازیه , یا محمدجواد , یا سامان , یا محمدصدرا , براش فرقی نمی کنه که چندسالشون باشه فقط دلش می خواد که همبازی داشته باشه

محبتخدا نگهدار همه نی نی های روی زمین باشه , آخه اونا فقط یه امانتن که دست ما هستنمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)