ما ؛ دوباره برگشتیم
سلام به همه دوستان و آشنایان شرمنده که دقیقا یک سال و پنج ماه و سیزده روز غیبت داشتم , راستش توی این مدت درگیر درس شده بودم و حسابی معین کوچولو و باباش رو اذیت کردم , بالاخره دیروز تموم شد و فارغ التحصیل شدم , واقعا فکر نمی کردم که دوره کارشناسی ارشد اینقدر سخت باشه و همش فکر می کردم که مثل دوره کارشناسی باشه ولی دیروز روز دفاعیه بود و بالاخره من تونستم این دوره سخت را با موفقیت و با کمک رضا و معین بگیرم , از تمام کسانی که بهم پیام میدادن که کجایی و چرا وبلاگ رو آپدیت نمی کنی , ممنون هستم ولی اگه خدا بخواد از امروز ماجراهایی که توی این دوره اتفاق افتاد و ماجراهای جدید را می نویسم که خاطراتمون به فراموشی سپرده نشه به امید دی...