خاطرات هفته های گذشته
سلام , خدمت دوستان عزیز , خیلی وقت بود که به وبلاگ قندعسلم سر نزده بودم حالا تا جایی که یادم باشه خاطرات این چند وقت رو می نویسم :
بالاخره بخیه های معین کوچولو رو کشیدیم و چون بابا رضا بهش قول داده بود که اگه پسر خوبی باشه واست سه چرخه می خرم براش یه سه چرخه قشنگ و قرمز رنگ خرید معین خیلی خوشش اومد و حسابی سرگرمش شده بود
توی دورانی که مریض بود خیلی به تلویزیون و سی دی های کارتونی علاقه مند شد که دیگه داشت زیاده روی می کرد واسه همین بابارضا تحرمیش کرد
دیگه اینکه به سرزمین عجایب رفتیم و حسابی جاتون خالی بود با محمد جواد و عمو حسن رفتیم و کلی بهمون خوش گذشت ماشین برقی , قطار, بولینگ , فنجون چرخون , هواپیما کوچولو و کلی بازی های قشنگ رو سوار شدیم , خیلی خوش گذشت و معین هر شب می گه بازم بریم اونجایی که ماشین داشت , بازی کنیم , اگه فرصت بشه دوباره میبرمش
دیگه نمایشگاه بین المللی لوازم باغبانی رفتیم اونجا معین سوار تراکتورها شد و ماشاا... به هر پارتیشن میرسید از غرفه داران مهربون شکلات و شیرینی می گرفت . من و محمدجواد هم بی نصیب نمی موندیم
یه بار هم به باغ امین آقا رفتیم و اونجا هم حسابی خوش گذشت ولی یه دفعه هوا سرد شد و آخرش هم معین افتاد زمین و کلی گریه کرد
جاتون خالی به نمایشگاه مبل و لوازم خونه رفتیم و اصلا جالب نبود , سطح نمایشگاه خیلی پایین بود و فقط خوراکی خریدیم و خوردیم وگرنه هیچ خرید دیگه ای نکردیم واسه معین هم ماشین کرایه ای گرفتیم و خیلی بهش خوش گذشت و آخرش همش گریه می کرد ماشین رو ندین , ببریم خونه
چی بگم از خونه تکونی عید ,حسابی اذیت شدیم , البته هنوز تموم نشده و آقا معین هم که حسابی همکاری می کنه از این ور فرش ها رو میشوریم از این ور , دوباره روش شیر و ... می ریزه ,حسابی شیطونی می کنه