معین و محرم سال 90
دوستان جای شما خالی بود تاسوعا و عاشورای امسال , با معین کوچولو رفتیم گناباد , حسابی جای شما خالی بود آخه هرسال آقاجون اینا مراسم تعزیه خوانی دارند و محمدجواد هم نقش سکینه رو ایفا می کنه .
امسال محمدجواد واقعا محشر بود تا شروع کرد همه ملت دوربین ها شون رو به طرفش گرفتن و اشک همه رو درآورد . حسابی همه رو سرفراز کرد . خلاصه هر چی ازش بگم کم گفتم خیلی خیلی نقشش رو خوب اجرا کرد
محمدجواد جان دمت گرم . امیدورام همیشه بهترین نقش های زندگیت رو اجرا کنی . دوستت داریم
اینم هدیه ما به محمدجواد جان , یک گل قشنگ
معین کوچولو هم که نامردی نکرد و از سر صبح نق زد که من میخوام بغل مامانم باشم و خیلی کم پیش آقاجون و محمدجواد بود . بعدش که مراسم تموم شده میگه عموجان من آب می خوام ,تشنه ام . که بهش گفتم حالا میگی بعدشم خندید
دیگه خیلی مراسم قشنگی بود , بعداز شبیه خوانی , نخل رو بلند کردن و به حسینیه بردن , ما هم با ماشین از زیر نخل رد شدیم خیلی جالب بود , بعدش هم مراسم حسن ,حسین ,حیدر ,علی رو آقایون با نظم خاصی انجام دادن , خیلی خیلی جالب بود . ناهار و شام ,هم که همش به جا بود , یه روز چلو گوشت , یه شب شله مشهدی , یه روز بلغور گندم ,یه شب آبگوشت و ...
معین با ستاره , مصطفی کوچولو , محمدرضا خاله حلیمه , حمیدرضا کوچولو , مریم دایی و زهرا خاله و سمیه خاله , مصطفی دایی علیرضا و مرتضی دایی علیرضا کلی بازی کرد ولی روی هم رفته بیشتر غر می زد آخه نمیگذاشت یه لحظه من ازش دور شم و همش انتظار داشت من کنارش باشم .
امیدوارم خداوند متعال از همه عاشقان حسین , این عزاداری رو قبول کنه
خونه عمه صغری , دایی علیرضا , خاله حلیمه و محمد دایی رفتیم و حسابی بهمون خوش گذشت
متأسفانه امسال عموقاسم مریض بود و توی بیمارستان بود و ما یه روز بهشون سر زدیم یه کم لاغر شده بودن و اعزام شدن به بیمارستان امام رضای مشهد ,برای همین آقاجون و مامانی و عمو حسن زودتر از ما اومدن مشهد . در حال حاضر بهترن و از بیمارستان مرخص شدن . ان شاء ا... همیشه سایه شون روی سر همه ما باشه
با توجه به اینکه گناباد بودیم و از اینترنت دور بودیم دیگه نشد توی مسابقه نی نی وبلاگ و محرم شرکت کنیم