روز عاشوراي سال 96
امسال مثل هر سال ديگه، روز عاشورا به گناباد رفتيم ، اتفاقا عموحسين و عمو حسن هم زودتر از ما به گناباد رسيده بودن
معين حسابي خوشحال بود آخه سامان و شايان هم پيشش بودن. كلي با سامان بازي كرد. عموحسن هم با معين و سامان طفلان زينب رو تمرين كرد. نسخه طفلان زينب رو ، وقتي آقاجون ميخواستن بيان گناباد به من دادن كه براي معين بنويسم ، منم براي معين و سامان ، تايپ كردم ولي چون بعضي جاهاش ، خوانا نبود ، موقع تمرين، عمو حسن ، ايرادهاش رو برطرف كردن.
خلاصه موقع مراسم تعزيه خواني ، معين و سامان خيلي تلاش كردن تا بتونند نقششون رو خوب اجرا كنند ، خداروشكر خوب بود. انشاا... خدا ازشون قبول كنه ، شايان كوچولو هم 3 بار نقش حضرت علي اصغر رو اجرا كرد. عزيز دلم واسه سكينه حضرت عباس (ع) تمرين نكرده بود آخه بابارضا جونش هم دستش شكسته بود و اصلا حوصله تمرين كردن رو نداشت . بعداز پايان مراسم بهم گفت فكركنم قسمت حضرت عباس رو خوب اجرا نكردم، گفتم نه عالي بود ، البته همه هم بهشون ( سامان و معين ) گفتن خيلي خوب اجرا كردين. اين دو وروجك هم حسابي خوشحال شدن .
خدايا مارو يه لحظه به حال خودمون رها نكن و نگذار كه تزوير و ريا و حسادت وارد مجلس هاي خودمون و خانواده هامون بشه.يه كاري كن كه همه ي كارهامون خالصانه ي خالصانه باشه. مثل دنياي بچه ها
الهي آمين