تولد گل پسرمون
پسر گلم توي تابستون بدنيا اومده ، امسال عزيز دلم دوست داشت كه مهمونهاي جشن تولدش دوستاي كلاسش باشند براي همين با هم تصميم گرفتيم كه روز تولدش خودمون سه نفري يه جشن كوچولو بگيريم و جشن اصلي رو بعداز محرم و صفر و موقع مدرسه بگيريم .
وقتي تصميم گرفتيم كه جشن تولد بگيريم بابارضا گفت توي مشهد از اين مهمونيها استقبال نميشه ، اتفاقا همه ي والدين محترم استقبال كردن و همه ي بچه ها شركت كردند
تم تولد رو بارسلونا و رئال انتخاب كرديم تا توي جشن بچه ها با هم كلكل كنند و جشن تولد قشنگ تر بشه ، معين عزيزم از تمام بچه ها پرسيد كه كدوم رئاله و كدوم بارسا و همه نظراتشون رو دادن و به تعداد رئال و بارسا سفارشات رو داديم
كارت دعوت رئال و بارسا رو گرفتيم و معين عزيزم بهمراه مربي خوب و مهربونشون ، كارت ها رو توزيع كردن توي متن كارت عنوان كرده بوديم كه حضورشون رو با پيامك بهمون اعلام كنند
اتفاقا روزي كه كارت رو توزيع كردن و بچه ها ساعت 12.30 تعطيل مي شدن ، يك دفعه ساعت 12.32 يه پيام برام اومد كه رحماني هستم و توي جشن شركت مي كنم.
خداروشكر مراسم خيلي خوب برگزار شد و معين همش مي گفت مامان جون اين بهترين تولدم بود هر سال همه ي دوستام رو دعوت كن
براي پذيرايي بچه ها ، شربت آلبالو، پيتزا ، الويه ، ژله ، كيك ، پف فيل و ميوه موز و نارنگي تدارك ديديم.
بچه ها فوق العاده پر انرژي بودن، انصافا اگه بابارضا نبود ما نمي تونستيم بچه ها رو سرگرم كنيم ، بابارضا براشون مسابقه پانتوميم گذاشت و حسابي سرگرمشون كرد بطوريكه وقت كم آورديم و هنوز دوست داشتيم بچه ها باشن و بازي كنيم