خاطرات اين چند روز غيبت
سلام دوستان یه مدت بود وقت نمی کردم بیام و وب معین کوچولو رو آپدیت کنم
مرسی از همه دوستان که جویای احوال ما بودن , خدا رو شکر , خوبیم , حالا چند تا عکس براتون گذاشتم امیدوارم قشنگ باشه
معين كوچولو اولش از قطار مي ترسيد ولي بعدش خيلي بهش خوش گذشت خوشبختانه برعكس نازنين از كوپه بيرون نميومد آخه نازنين وقتي با قطار مسافرت ميكنه همش توي راهروي قطار بازي ميكنه ولي معين با بطري هاي آب و موبايل و ... خودش رو سر گرم كرد
اين خرگوش محمدامين بود ولي من نديدمش فقط عكسش رو ديدم آخه مرده بود و محمدامين عكس هاش رو بهم نشون مي داد
جاتون خالي با پيشنهاد عمو حسين ( باباي نازنين ) به قم رفتيم و ساخت ضريح امام حسين رو ديديم خيلي قشنگ بود
جاتون خالي روز بيست و هشت صفر ما همش اطراف حرم امام رضا بوديم و هيئت هايي كه از شهرهاي مختلف اومدن رو مي ديم خيلي قشنگ بود خداوند زيارت و عزاداري همه اين عزيزان را قبول كنه
متأسفانه هفتم بهمن ماه معين كوچولو از ميز كامپيوتر افتاد و سرش بخيه خورد خيلي روزهاي بدي بود آخه سرماي بدي هم خورد ، دندونهاش هم درد مي كرد و همش ناله مي كرد براي همين همه با هم به من فشار عصبي زيادي وارد كرد آخه شب ها خيلي تب داشت و من خيلي غصه خوردم و همش ياد روزي كه از سرش خون مي ريخت مي افتادم ولي فعلا بهتره خداروشكر ، از خدا مي خوام كه همه مريض ها خوب بشن و هيچ مريضي توي بيمارستان نباشه آخه خيلي سخته