معین کوچولو و زیارت عاشورا
روز یک شنبه بابا رضا رفت پیش بیج بیج مرتضی تا موهاش رو کوتاه کنه از اونجا با آقاجون رفتیم پیش هیئت امنای مسجد تا یه صورتجلسه رو امضا کنن , دایی محمد بهش دو تا بادکنک بزرگ داد ,آقای شهابی بهش یه ویفر داد و حسابی به معین خوش گذشت بعدش رفتیم زیارت عاشورا خونه یکی از اعضای حسینیه , معین کوچولو خیلی بهش خوش گذشت آخه همش کتاب دعا ها رو پخش می کرد بعدش که تموم شد همه رو جمع کرد و حسابی بازی کرد و خیلی خوشحال بود , یه عالمه نی نی بود و به اونها نگاه می کرد , آخر شب که به خونه اومدیم ,اینقدر خسته بود که توی راه خوابید
ولی صبح که می خواستم بزارمش خونه آقاجون , بیدار شد و حسابی گریه کرد که نرو سرکار , منو ببر خونه معین و حسابی اعصابم رو بهم ریخت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی