معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

دكتر رفتن آقا معين

1390/6/28 14:32
319 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته كوچولوي مامان چند وقته به خودش ميگه آقا معين ، هوا چند روزه سرد شده   معين كوچولو خيلي گرماييه  منم غافل از اينكه هوا سرد شده ، شبها بدون پتو ميخوابوندمش الان يه كم سرماخورده  براي همين ديروز بردمش دكتر ، البته پيش خانوم دكتر ، محمدامين هم سرماخورده بود  اول اون رفت و معين داشت بهش نگاه مي كرد خانوم دكتر گوش هاشو نگاه كرد بعد گلوشو نگاه كرد و وزنش كرد ، معين كاملا دقت مي كرد بعدش نوبت معين شد معين روي پاي من بود و خانوم دكتر گفت بزار گوشتو ببينم معين هم بدون گريه و مخالفت ، گوشش رو نشون داد و گلوشو نشودن داد ، من غافلگير شدم آخه اولين باري بود كه مخالفت نمي كرد و با خوشحالي از مطب خانوم دكتر اومد بيرون و با هم رفتيم داروخانه البته تو راه افتاد زمين و يه كم گريه كرد و منم براش يه كتاب از داروخانه خريدم وحسابي خوشحال شد بعد با عزيز و آقاجون و بابا و محمدامين رفتيم خونه . حسابي برام غافلگير كننده بود

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ستایش
29 شهریور 90 10:43
وای وای چه پسملی خدا برات نگهش داره ایشالا زودتر خوب خوب بشه
مامان امیر علی
9 مهر 90 19:27
و در مورد نق نق زدنش :اصلا محلش نده گرچه سخته اما بخند و بی خیال شو و واسه خودت شعر و قران بخون .کم محلی بهترین راه هستش .باج نده .دعواش نکن .تنها تشویقتون که خودشم بفهمه این به خاطر کاره خوبش هستش اینه که بوسش کنی و بقلش کنی .و اگه بد بود بوسش نکنی و ناراحت باش .