معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

رفتن به پارک ملت و طرقبه

1394/2/31 23:48
162 بازدید
اشتراک گذاری

روز پنجشنبه 25 اردیبهشت , بابارضا مرخصی گرفتن تا چند تا کار اداری انجام بدن بعد که کارهاشون تموم شد معین رو بردیم دکتر , آخه از چشمهاش عفونت میومد البته این یه ویروس جدید بود که همه توی خونه مامانی گرفته بودن خلاصه آقای دکتر واسه معین آمپول نوشت و معین هم حسابی گریه کرد کلی موقع گریه حرفهای قشنگ قشنگ زد و همش می گفت شایسته من , کجایی , من تورو دوست دارم .اصلا کی این دکتر رو معرفی کرده من دوستش ندارم . بالاخره بعداز آمپول زدن رفتیم خونه مامانی , بعداز ناهار , سامان و معین و محمدجواد و عمو حسن با هم فوتبال بازی کردن بعداز فوتبال هم , همگی با هم ( عمو حسین و ملیحه خانوم و طاهره و خانوم و بابارضا و عمو حسن و محمدجواد و سامان و معین و محمدصدرا و بابارضا ) رفتیم پارک ملت و حسابی خوش گذشت بعدش اومدیم خونه مامانی و آخر شب همگی با هم رفتیم طرقبه و امین آقا ما رو به بستنی دعوت کردن و کلی ما رو خجالت دادن . فرشته کوچولو هم به خاطر فعالیت خیلی زیاد خواب بود و نتونست که بستنی بخوره . انشاا.. خوابهای قشنگ قشنگ ببینی عزیزدلم .

ولی فردا صبحش  که از خواب بیدار شد سراغ بستنی رو میگرفت برای همین منم رفتم براش از فروشگاه کوروش یه بستنی خوشمزه خریدم . الهی قربونت برم عزیز دلم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)