معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

چهارشنبه سوری سال 93

1393/12/27 15:35
177 بازدید
اشتراک گذاری

امسال چهارشنبه سوری حسابی خوش گذشت جای همه تون خالی بود رفتیم باغ امین آقا و آقاجون , عمو حسین و دایی حسین و خانواده شون هم اومدن برای همین جمعمون حسابی جمع بود , هر چی شلوغ تر باشیم بیشتر خوش میگذره ولی جوجه کوچولو - محمدصدرا جون - نبود و حسابی جای عمو مهدی و مرتضی دایی با خانواده هاشون خالی بود , خلاصه یه آتیش خیلی بزرگی به پا کردیم و از روش پریدیم و دایی هم آهنگ های قدیمی آورده بودن و کلی یاد و خاطره قدیما رو کردیم و همراه با آهنگ ها خوندیم , دور هم حلقه زدیم و مثل قطار راه می رفتیم و دست می زدیم و یکی از آقایون , وسط کنار آتیش می رقصیدن . معین کوچولو و سامان جون هم از صدای ترقه بدشون میومد و وقتی که محمدجواد شیطون , ترقه میزد حسابی گله مند می شدند و گوشهاشون رو می بستن , مهدی دایی حسین هم ریش بزرگی گذاشته بود برای همین ما همش اذیتش می کردیم که نپر که ریشهات می سوزه و کلی همگی با هم خندیدیم و پف فیل و گز و ... خوردیم , بعد سیب زمینی آتیشی درست کردیم و همراه با شام خوردیم و دیگه چون دیروقت بود و چون می خواستیم فرداش بریم سرکار , ما از همه زودتر خداحافظی کردیم و راهی خونه شدیم ولی انصافا شب خیلی خوبی بود و حسابی به همه مون خوش گذشت .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)