معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

شروع دوباره پیش دبستانی

1393/7/15 17:2
364 بازدید
اشتراک گذاری

آخرین پنجشنبه شهریور با معین کوچولو رفتیم و وسایلی که برای پیش دبستانی اش خریده بودیم به معلم جدیدش یعنی خانم عصار دادیم , اونجا معین معلم جدیدش رو دید ولی زیاد علاقه ای به موندن نداشت بعدش گفت بریم دیگه وسایل رو دادیم. هماجون به ما کارت دعوت شروع مدرسه رو داد که باید 31 شهریور با معین کوچولو می رفتیم راستش من خیلی استرس داشتم چون معین جون , پارسال خیلی اذیت کرد و حتی یک بار هم صبح ها با سرویس نیومد و همیشه آقاجون و مامانی رو اذیت می کرد که اونو برسونن به مدرسه اونم ساعت 9:30

خلاصه 31 شهریور کلی ازش قول گرفتم که گریه نکنه و آبروی ما رو نبره باید قوی باشه وگرنه بچه های دیگه بهش می خندن اونم قبول کرد

بالاخره با هم رفتیم مدرسه و برخلاف انتظار من, معین جون اصلا گریه نکرد کلی هم خوشحال بود و حسابی من رو غافلگیر کرد بعداز پایان مراسم با هم به خونه اومدیم و جایزه گریه نکردنش هم این بود که من دیگه اون روز رو نرم سرکار بلکه خونه بمونم پس من هم نرفتم سرکار

بعدش با هم کلی صحبت کردیم که دیگه از فردا باید با سرویس بره و آقاجون نمی تونه شما رو ببره و قلب مامان قبول کرد

روز بعدش که ازسرکار اومدم با خوشحالی اومد به استقبالم و گفت سرویسم صبح نیومد بنابراین مجبور شدم با آقاجون برم منم گفتم آفرین ولی از فردا که سرویس ات اومد باید با سرویس بری اونم می گفت باشه ولی ته دلم استرس داشتم که مثل پارسال اذیت کنه

تا اینکه از روز بعدش که سرویس میومد همیشه بدون غر با سرویس می رفت و با سرویس میومد خیلی خوشحال شدم و از اول مهر به بعد هم سعی کردیم تا قبل از ساعت 10 بخوابیم پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/تا عزیز دلمون , فرداش برای رفتن به مدرسه اذیت نشه

خدارو شکرت فکر نمی کردم به این راحتی امسال قبول کنه, خدایا چقدر بزرگی , دوستت داریم زیاد زیاد

 


 

پسندها (1)

نظرات (0)