یاد گرفتن سوره ناس
عزیز دلم به کمک مامان تونسته سوره ناس رو یاد بگیره وقتی بهش سه آیه اول رو یاد دادم گفتم بقیه اش رو فردا یاد میدم اصرار داشت که بقیه اش هم بگو منم بهش بقیه اش رو هم گفتم و با کلی تلاش یاد گرفت راستش بردمش توی حموم و با آب بازی هم روی سوره کار کردیم و اینقدر اون رو توی ذهنش آورده بود که حتی نمیخواست بخوونه ولی همش به زبونش میومد و بالاخره این سوره قشنگ رو یاد گرفت . منم با همکارم توی اینترنت گشتیم و یه شعر قشنگ واسه سوره ناس پیدا کردیم و اونو واسه معین خوندم و معین خیلی خوشش اومد شعرش این بود :
به نام خدا
وقتی که شیطون میاد
سوره ی ناس می خونم
با کمک خداوند
اونو از خودم می رونم
شیطون همش تو گوشم
حرفای بد می خونه
گوش نمیدم به حرفاش
تا که بشه دیوونه
------------------------------------------------------------------
جلسه قبل کلاس فوتبال هم , معین کوچولو تونست یک پنالتی رو گل کنه و به کیان گل بزنه , تازه خودش هم که دروازه بان شد اصلا گل نخورد و یک توپ به تیرک دروازه خورد و خوشبختانه اون هم گل نشد
کلاس ژیمناستیکش تموم شد و من بهش گفتم هرجور دوست داری میخوای برات دوباره ثبت نام کنم . اول یه کم فکر کرد بعدش گفت آره برام ثبت نام کن , براش ثبت نام کردم ولی میدونم زیاد از این کلاس خوشش نمیاد ولی چون خودش گفت منم براش ثبت نام کردم
راستی چند روز پیش با مامانی و آقاجون و طاهره خانوم و عمومهدی رفتن دکتر شایسته و اونجا محمدصدرا رو ختنه کردن براش یه موضوع خاص بود چون وقتی رسیده بود خونه از موبایل آقاجون بهم زنگ زد و ماجرا رو تعریف کرد و گفت که دکتر شایسته بهم مداد رنگی داده و کلی از محمدصدرا گفت و دلش برای محمد صدرا غم گرفته بود و من گفتم شما هم همینطوری بودی و زود خوب میشه بعدش گوشی رو به همکارم دادم و معین سوره تکاثر رو واسه همکارم خوند و حتی به همکارم یادآوری کرد که سوره تکاثر 4 تا ثم داره و کلی همکارم از این حرفش خوشش اومد .