سال 1393
سلام دوستان
سال نو همگی مبارک , انشاا... سالی سرشار از سلامتی و توفیق روز افزون داشته باشین
امسال , سال تحویل خونه آقاجون بودیم عموحسین و ملیحه خانوم و سامان هم از بجنورد اومده بودن و همگی دور هم بودیم و حسابی خوش گذشت مامانی هم سبزی پلو و ماهی رو درست کرده بودن و حسابی هممون دلی از غذا درآوردیم
روز اول عید آقاجون و مامانی و عمو حسن و عمو مهدی و طاهره خانوم اومدن خونه ما و کلی مارو خوشحال کردن بعدازظهر هم ما به همراه آقاجون رفتیم خونه بابای ملیحه خانوم و عمه و خاله ها و دایی حسین , مریم حسابی سفره هفت سین قشنگی درست کرده بود , فرداش بابارضا رفت سرکار و معین و مامان خونه بودن
بعدازظهرش رفتیم خونه خاله فاطمه و بعدش عموحسین و خانواده ملیحه خانوم اومدن خونه ما و حسابی مارو خوشحال کردن بعدش دوباره بابارضا , عمو حسین رو زحمت داد و عمو حسین برامون لامپ توی راهرو رو درست کرد و بعدش همگی باهم رفتیم خونه عمه فاطمه و امین آقا و حسابی بهمون خوش گذشت
اینم عکس سفره هفت سین محمد جواد , خیلی قشنگ بود ولی این دو تا جغله مارو کشتن تا یک عکس بندازن از بس که تکون میخوردن ولی بالاخره موفق شدیم معین در حال شیرینی خوردن و سامان در حال تکون خوردن , بالاخره ازشون عکس بگیریم