معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

اومدن عزیز و آقاجون و ...

1390/7/13 8:23
587 بازدید
اشتراک گذاری

بعدازظهر بيست و سوم شهريور ماه ، عزیز دلم خواب بود وقتی بیدار شد دید عزیز و آقاجون و دایی محمدرضا و محمدامین اومدن خونه ما خیلی خوشحال شده بود تازه ، واسش يه اردك خوشگل هم آورده بودن ، با خوشحالي بهش آب و غذا داديم و كلي بازي كرديم و معين كوچولو كه جديداً يعني از وقتي كه از شير گرفته بوديمش خيلي غر غرو شده بود يه كم بهتر شد روز سه شنبه 29 شهريور ماه هم خاله اكرم و خاله سميه و نازنين اومدن ديگه حسابي جمعون جمع شد خلاصه خيلي خوش گذشت و من كه سركار بودم با آقاجون و خاله سميه رفته بودن پديده شانديز ، روز پنجشنبه هم با آقاجون رفتيم چهارراه آزادشهر تا من گواهينامه ام را تمديد كنم خلاصه خيلي خوب بود ولي معين يه كم اذيت كرد قشنگترین و بهترین شکلکهاخاله اكرم مي گفت اين داره دندون در مياره ولي من باورم نشد تا اينكه اونا كه رفتن ، ديدم خيلي اذيت مي كنه بردمش دكتر شايسته و دكتر گفت كه داره دندون در مياره www.smilehaa.orgو تموم اذيت كردن هاش بخاطر همونه.تازه فهميدم عزيز دلم چرا اينقدر بي طاقته،الحق كه من،چه مامان بدي هستم .

معين توي پديده ، از مجسمه ميترسهمعين توي پديده با آقاجونمعين و آقاجون و نازنينعجب ژستي گرفتين هاعزيزدلم بغل خاله سميه اس

عكسهاي معين روز پنجشنبه - آزادشهر مشهد

معين كوچولو عاشقه شيشه اس شلوارشو خيس كرد     شيطون بلا ، كجا مي ري 

راستي اردك كوچولو خيلي اذيت مي كرد مجبور شديم ببريمش خونه خاله فاطمه . آخه آقاجون و ماماني مي گفتن خيلي كثيف كاري مي كنه و سرو صدا مي كنه . معين كوچولو شبها يادش مي كنه و بهم ميگه اردكه معين تُجايه .

عزيز واسه معين سه دست لباس و شلوار با يك پتو خوشگل خريد معين خيلي پتوشو دوست داره هر لحظه كنارشه .

عزيز دلم هنوز گاهي اوقات ياد شيرش مي كنه و دستش رو ميزاره روش و ساعتها گريه مي كنه ، به آقاجون هم مدام مي گه ، شير معين خوب ميشه معين دوباره مي خوره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
18 مهر 90 9:29
واااااااااای معین جون ما با هم همشهری هستیم.منم وقتی با صدفم رفتیم پدیده اونم از این مجسمه ی آقا ترسید و کلی گریه کرد.