سالگرد ازدواج
امروز برای ما سه نفر روز قشنگی بود , برای همین یه جشن کوچولوی سه نفره گرفتیم و فیلم عروسی و آلبوم عکس مون رو نگاه کردیم , معین کوچولو هم همش میگفتم پس من کجام چرا توی فیلم نیستم , چرا توی ماشین عروس نیستم و کلی غرهای جورواجور منم بهش گفتم شما اون موقع توی قلب من و بابا بودی , کلی تعجب کرد
بعدش برای خودمون خاطرات تلخ و شیرین این چند وقت رو یادآوری کردیم و خدارو بخاطر همه نعمتهایی که بهمون داده شکر گفتیم و از خدا خواستیم همیشه و همیشه کمک احوال ما باشه و مریضی رو از خودمون و خانواده هامون دور کنه و یه لحظه مارو به حال خودمون رها نکنه , با آرزوی بهترین ها برای همه عزیزانمون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی