معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

خلاصه ای از زندگی معین تو شش ماهه دوم زندگیش

1390/4/25 18:50
567 بازدید
اشتراک گذاری

با شروع شش ماهه دوم زندگی آقا معین ، مامان جونش باید سر کار می رفت از ساعت پنج بیدار می شدم واسه آقا معین شیر می دوشیدم و ساعت شش و ربع صبح معین کوچولو رو به خونه مامانی می بردم و هنوز کلاسهای دانشگاه بطور رسمی شروع نشده بود تا اینکه یک مأموریت آموزشی تو شهر اصفهان از 12 اسفند ماه پیش اومد با مامانی عازم اصفهان شدم تو اصفهان واکسن شش ماهگی معین رو زدیم اونجا از لحاظی که نزدیک معین بودم و ازم دور نبود خیلی خوب بود تا روز چهارشنبه سوری عازم مشهد شدیم و تا 13 عید در مشهد بودیم بعد دوباره ایندفعه با آقاجون عازم اصفهان شدیم و تا آخر فروردین هم اونجا بودیم تا اینکه مأموریت آموزشی تموم شد و به مشهد برگشتیم برای شروع کار به اداره آبکوه منتقل شدم هر روز صبح ساعت شش و ربع معین رو به خونه مامانی می بردم و بعدازظهر ساعت سه و نیم به خونه می رسیدم و بعضی اوقات یک سره به دانشگاه می رفتم و ساعت 7 بعدازظهر می رسیدم البته همه روزهای هفته اینطور نبود تا اینکه تیر ماه به سر رسید و امتحانات دانشگاه و به خیر و خوشی ترم سوم هم با شاگرد دومی به پایان رسید و تا اول مهرماه هر روز ساعت سه و نیم به خونه می رسیدم و معین رو به خونه خودمون می بردم و کلی باهش بازی می کردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)