معینمعین، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه سن داره

باران رحمت الهی زندگي ام البنین و رضا

تولد هفت سالگي معين كوچولو

1395/6/30 16:6
134 بازدید
اشتراک گذاری

خداروشكر امسال شب عيد غدير، شب خيلي خوبي بود و عيدي مون رو گرفتيم و همه خونه مون جمع شدن تا توي تولد معين كوچولو شركت كنند . آقا معين هم بالاخره به مراد دلش رسيد آخه هميشه دوست داشت توي تولدش همه باشن.محبت

بالاخره با توكل به خدا ، همه ي عزيزان ، برنامه هاشون رو تنظيم كردن و به ما افتخار دادن و توي تولد معين كوچولو شركت كردن.جشن

عزيز و آقاجون و خاله سميه و نازنين و محمدمهرداد هم از روز پنجشنبه اومدن مشهد.محبت

عمو حسن هم روز جمعه اومدن مشهد.آرام

خاله اكرم و محمدامين هم روز جمعه اومدن مشهد.آرام

آقاجون و ماماني روز يكشنبه از گناباد به سمت بجنورد حركت كردن تا سامان رو براي جشن تولد بيارن و شب به مشهد رسيدن كه ما داشتيم توي حياطشون گوسفندي كه با آقاي فولادي و آقاجون تهران خريده بوديم رو قربوني مي كرديم.جشن

از ظهر روز دوشنبه بهمراه همه اعضاي خانواده شروع كرديم به تزيين اتاق و سالاد درست كردن.

شب هم مراسم جشن تولد رو گرفتيم و معين از خوشحالي همش بالا و پايين مي پريد.

عمو حسين و مليحه خانم هم از بجنورد حركت كرده بودن و خودشون رو با همه خستگي به تولد فرشته كوچولو رسونده بودن.

عمو مهدي و طاهره خانم و محمدصدرا كوچولو، يه مهموني ديگه دعوت بودن ولي وقتشون رو يه جوري تنظيم كردن كه به تولد عزيز دلم برسن.

خاله خديجه و حسن آقا و سميه هم خودشون رو به مشهد رسونده بودن و به تولد معين كوچولو رسيدن.

آقاجون و عمو حسن هم توي ترافيك رفته بودن رستوران تا غذاهارو بيارن و حسابي اذيت شدن.

امين آقا هم زحمت فيلمبرداري جشن تولد رو گرفتن.

دايي محمدرضا هم كه تا ساعت هشت شيفت بود ولي تا ساعت نه خودش رو به تولد معين كوچولو رسوندن.

ماماني و عزيز و عمه و خاله اكرم و خاله سميه و اعظم خانوم هم توي پذيرايي و كارهاي خونه حسابي زحمت كشيدن.

خلاصه همه با هم دست به دست هم داديم و يه تولد خيلي قشنگ و به ياد موندني براي معين كوچولو گرفتيم.

راستي تم تولدشم هم باب اسفنجي بود ، خداروشكر امسال اذيت نشدم آخه همه وسايلش حتي سفره يكبار مصرفش هم به راحتي پيدا شد.

خداروشكر ، ممنونم ، دوستت دارم خدا، واقعا عالي بود ، خيلي كمكمون كردي.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)