مسافرت قبل از سال 1391 و ماجراي چهارشنبه سوري
عزيزان دل ، جاتون خالي ، آخرسال 1390 يك دفعه يك مسافرت كاري براي من و معين كوچولو پيش اومد حسابي جاتون خالي بود ولي خيلي يك دفعه اي بود مثلا امروز فهميدم كه بايد بريم مسافرت و فرداش به راه افتاديم . مسافرت كاملا فشرده اي بود ، جاتون خالي . به عزيز و آقاجون هيچي نگفتيم كه مي خوايم بيايم تهران ،من و معين با قطار رفتيم تهران ، صبح وقتي عزيز ، مارو ديد حسابي تعجب كرده بود حتي يك درصد هم احتمال نمي دادن كه ما بريم تهران ، خيلي خوشحال شدن ، آقاجون و خاله ها و عمو حسين و نازنين و محمد امين ، حسابي از ما پذيرايي كردن، معين هم خيلي به خونه خاله اكرم علاقه داشت همش مي گفت اونجا باشيم . ...